جدول جو
جدول جو

معنی پلنگ سو - جستجوی لغت در جدول جو

پلنگ سو
در جنگندگی روش پلنگ داشتن، شبیه پلنگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ لَ)
نام کوهی است در غربی سیستان
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ)
نام رودی کوچک که در مجاورت کلارستاق جاری است وپس از دوری از سرچشمه، سلم رود خوانده میشود. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 19 و 26)
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ دِ)
نام یکی از بخش های سقز کردستان که پیشتر عرب لنگ نامیده میشد. (از مجموعۀ لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مسن. سان. فسان. حجرالمسن. سنگی که با آن چاقو و کارد تیز کنند. (یادداشت بخط مؤلف). سنگ ساب
لغت نامه دهخدا
(پَ)
مخمس. پنج ضلعی. پنج پهلو. پنج بر
لغت نامه دهخدا
کنام پلنگ، نهان گاه پلنگ، پور در اینجا به مفهوم کنام است
فرهنگ گویش مازندرانی
راه رفتن روی کف دست ها و کشیدن باسن بر روی زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
با سنگ ساییدن، سنگی که کارد و چاقو را با آن تیز کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
کشتزاری در شمال نارنج بن نوشهر که اکنون به منطقه مسکونی
فرهنگ گویش مازندرانی
محلی در جنگل منطقه ی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
خشم و کینه ی مزمن به شیوه ی انتقام جویی پلنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
نام رودخانه ای در منطقه ی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
حیوانی وحشی با جثه ی سگ از رده ی گربه سانان با پوست خال خالی
فرهنگ گویش مازندرانی
نعره ی پلنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
مول پلنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
مزرعه ای در شمال بالا جاده
فرهنگ گویش مازندرانی
به زمین کشیدن پا هنگام راه رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
یکی از رودخانه های بخش کلارآباد عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
سرپا
فرهنگ گویش مازندرانی